یگانه جونمیگانه جونم، تا این لحظه: 15 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

یگانه عزیز مامان وبابا

تولدعمویاسر

عمویاسر تولدت مبارک   یاسرجان نگاهت زیباتر از خورشید ، دلت پاک تر از آسمان   و صدایت آرام تر از نسیم بهار  . . .   تولد آسمانیت مبارک     ...
28 ارديبهشت 1392

نسیم من

چند شب پیش با یگانه خانم رفتیم پارک.قبلا دوست داشت پارک که میره خیلی خلوت باشه و تنهایی بازی کنه ولی خداراشکر جدیدا تو پارک با بچه ها بازی میکنه.اومد به من گفت مامان یه دوست پیدا کردم.گفتم آفرین باهاش بازی کن.داشتن با هم بازی میکردن که دختره ازش پرسید اسمت چیه؟یگانه گفت اول تو بگو.اونم گفت نازنین.بعد دختره پرسید حالا اسم تو چیه؟او هم گفت:نسیم .من شده بودم این شکلی خلاصه کلی با هم بازی کردن. بعد که رفتیم بهش گفتم چرا به دوستت گفتی اسمت نسیمه؟ درجواب گفت:آخه اسم نسیمو دوست دارم میخوام اسمم نسیم باشه.اسم خواهرم هم میذارم نسترن ...
25 ارديبهشت 1392

گزارش تولد

دیشب تولد عمو یاسر بود یگانه وشایان هم کادوهاشونو برداشته بودن و یک کیک خوشمزه هم که خاله فهیمه پخته بود و رفتیم اونجا.جای بابا ناصرهم خیلی خالی بود آخه بابا ناصر از پنج شنبه 19/2/92 به مدت یک هفته رفته ماموریت بابلسر برای مسابقات فوتسال.بااصرار وپافشاری یگانه خانم فشفشه هم روشن کردیم وحسابی خوش گذشت.عمو یاسر مهربان انشالله صدساله بشی وسال دیگه خانمت هم تو مراسم تولدت باشه ...
24 ارديبهشت 1392

دیدار با دوست

چندشب پیش یگانه خانم به دیدار دوست دوران دانشگاه مامان که حدود 6 سال بود که همدیگه رو ندیده بودن رفت.حدود سه ساعتی با هم بودیم وخیلی یاد دوران گذشته کردیم وخوش گذشت.واقعا که چه زود میگذره.کاش هممون قدر لحظات زندگی را بیشتر بدونیم.یگانه خانم هم با دختر دوستم که اسمش سارینا بود دوست شدن وحسابی تو پارک باهم بازی کردن.برای این دوست عزیزم وبقیه دوستای دوران دانشگاهم آرزوی سلامتی دارم.انشاالله در هرکجا که هستن زندگانی بر وفق مرادشون باشه.اینم پندتا از عکسهای یگانه جون وسارینای عزیز: ...
11 ارديبهشت 1392

افتادن اولین دندان یگانه

بالاخره اولین دندان یگانه خانم بعد از اینکه مدتها لق بود و یکسری هم درد میکرد دیشب درحال تخمه خوردن افتاد(4سال و 9ماه و17روز).از اونجایی که یگانه خانم با ما مهمونی نیومده بود و با نگین خونه خاله عزت(خاله بابا ناصر) بود دندانش را در دستمال کاغذی گذاشته بود و آورده بود نشونمون بده.بعد هم که اومد خونه اولش شعر آی بچه بی دندون نروسراغ قندون......خوند ودهنشو باز کرد تا باباناصر دندونشو ببینه.   ...
11 ارديبهشت 1392

تبریک روز مادر

تابهشت در زیر پای مادر است هستی من در دعای مادر است     وقتی چشم به جهان گشودم. قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد. مادر عزیزم روزت مبارک   امروز روزِ توست، ای مهربان‌ترین فرشته‌ی خدا. بگو چگونه تو را در قاب دفترم توصیف کنم؟ صبر و مهربانیت را چطور در ابعاد کوچک ذهنم جا دهم؟   آن زمان که خط خطی های بی‌قراری ...
11 ارديبهشت 1392

مسافرت به تهران

یگانه خانم چندروزی به اتفاق مامان وبابا ومامان عصمت(مامان بابا) وعمو یاسرش رفت مسافرت.پنج شنبه صبح  ٢٩فروردین راه افتادیم بین راه یه گذری به قمصر کاشان داشتیم که تقریبا فصل گلاب گیری شون شروع شده بود بعدش هم به نیاسر رفتیم و از آبشارش دیدن کردیم .سپس به قم زیارت حضرت معصومه رفتیم و ساعت 5 هم رسیدیم تهران.جای همگی خالی خیلی خوش گذشت.درتهران هم به اقوام وخویشان سر زدیم و یکشنبه عصر هم برگشتیم.اینم چند تا از عکسهای یگانه جون:   ...
3 ارديبهشت 1392
1